بزم حضور: دفتر شعر رضوی

مشخصات کتاب

سرشناسه : صافی گلپایگانی، لطف الله، 1298 -

عنوان و نام پديدآور : بزم حضور: دفتر شعر رضوی/ صافی گلپایگانی؛ به کوشش احمد کریمی.

وضعيت ويراست : ویراست 2.

مشخصات نشر : قم: دفتر آیت الله العظمی شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، 1390.

مشخصات ظاهری : 77 ص.؛ 14×21 س م.

شابک : 10000 ریال: 978-600-5105-45-2

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

يادداشت : چاپ قبلی: راسخون، 1384.

يادداشت : چاپ دوم.

عنوان دیگر : دفتر شعر رضوی.

موضوع : علی بن موسی (ع)، امام هشتم، 153؟ - 203ق. -- شعر

موضوع : معصومه (س) بنت موسی کاظم (ع)، 183؟ - 201؟ق. -- شعر

موضوع : شعر مذهبی -- قرن 14

موضوع : شعر فارسی -- قرن 14

شناسه افزوده : کریمی، احمد، ، 1353 -، گردآورنده

شناسه افزوده : دفتر آیت الله العظمی شیخ لطف الله صافی گلپایگانی

رده بندی کنگره : PIR8131 /الف733 ب4 1390

رده بندی دیویی : 8فا1/62

شماره کتابشناسی ملی : 2719510

ص :1

اشاره

ص :2

ص :3

ص :4

ص :5

ص :6

حريم خدا

اشاره

مجموعه اشعار پيرامون حضرت امام على بن موسى الرضا عليه آلاف التحيه و الثناء

آستان رضا

شهى كه درگه او سجده گاه مرد و زن است

امان خلق، امين خدا ابوالحسن است

امام ثامن و ضامن، جهان عزّ و جلال

كه ملجأ همگان در نوائب و محن است

سپهر علم و عمل، پاك از خطا و خطل

سرشته از كرم و جود و حجّت زمن است

ز نور طلعت او پرتوى بود خورشيد

ز بوى تربت او ذرّه نافۀ ختن است

طواف مرقد او سير در بهشت لقا

زيارت حرم او بهشت را ثمن است

ص:7

مرا بس است همين افتخار و عزّت و شأن

كه از ازل ز ولايش به گردنم رسن است

هزار سال سرايد مديحش ار «لطفى»

هنوز حرف نخستين و مطلع سخن است

شكوه عيد غدير اندر آستان رضا

نويد بخش نجات از شدايد و فتن است

به هركجا كه روم جشن و شادى است و سرور

به هر كه مى نگرم ماه صورت و حَسن است

براى خويش گزيده است هر كسى وطنى

مرا جوار ولى مرتضى على وطن است

هر آنكه رفت به زير لواى احمد و آل

رها ز غصّۀ دنيا و فكر ما و من است

مشهد مقدس، عيد سعيد غدير 1409 ه. ق

ص:8

سلطان دين

بر آن سرم كه كنم پاره مانع ديدار

برون جهم ز حصار طبيعت و پندار

به آب توبه بشويم صحيفۀ اعمال

به اشك چشم كنم پاك فطرت از زنگار

بر آن سرم كه شوم آشناى عالم قدس

برون كنم ز دلم دوستى اين مردار

بگيرم عبرت از اوضاع اين سراى سپنج

كه بهر كس نبود اندر آن مجال قرار

چه اعتماد بر اين روزگار پر آشوب؟

چه اعتماد بر احوال گنبد دوّار؟

ص:9

سزاست آنكه نمايم تدارك مافات

به سوز حال ندامت به آه استغفار

به مدح حضرت سلطان دين امام رضا

به افتخار نمايم ولاى خود اظهار

امين قادر سبحان، امان خلق زمان

سپهر مجد و كرامت، مكان عزّ و وقار

ولى ثامن و ضامن، خدايگان شرف

بزرگ ظلّ خداوند قادر جبّار

امام مشرق و مغرب على بِن موسى

سليل ختم رسولان، محمّد مختار

غياث عالميان حجّت خداى جهان

قوام ملّت و دين، نجل حيدر كرّار

طواف مرقد او هست منتهى الامال

نگاه رحمت او هست مقصد ابرار

غبار خاك درش توتياى چشم ملك

ضياى قبّۀ او شمع محفل احرار

ص:10

فضائلش بود افزون ز قطره ى امطار

مناقبش بود افزون ز موج هاى بحار

ز آب جوى حريمش نمونه اى زمزم

ز بوى عطر رواقش نشانه مُشك تتار

به درگهش به تذلّل نمايم استشفاع

ز روضه اش به ضراعت نمايم استنصار

ز حق به مشهد او باد رحمت و صلوات

ز ما درود و تحيّات بى حد و بسيار

سؤال «لطفى صافى» ز حضرتش اين است

كه در شدايد و اهوال باشدش او يار

شوال 1411 ه. ق، ارديبهشت 1369

ص:11

شرح اشتياق

الا باد صبا اى پيك عشّاق

پيامى بر از اين مهجور مشتاق

به سوى خطّۀ قدس خراسان

به طور پور موسى قطب امكان

به سوى مقصد پاكان و خاصان

به سوى قبلۀ ارباب عرفان

به سوى كعبۀ اصحاب حاجات

به دار معجزات و خرق عادات

مكان علم و توحيد و فضيلت

مقرّ پيكر پاك حقيقت

ص:12

به درگاه رضا سبط پيمبر

غياث خلق عالم، غوث اكبر

رواقش رشك فردوس برين است

هوايش مشك بيز و عنبرين است

رضا شاهنشه ملك فضايل

ستوده سيرت و نيكو خصايل

جهان مكرمت، مصباح بينش

سپهر مرحمت، درياى دانش

امام مشرق و مغرب، شه دين

مكان عزّت و اجلال و تمكين

فروزان مهر پر نور ولايت

درخشان درّ درياى امامت

جمال الله و وجه الله اعظم

ولى الله و سرّ الله اقوم

سلامم را نما تقديم كويش

مشام جان معطّر كن ز بويش

بگو «لطفى» غمين و دل فكار است

جدا از روضه ات محزون و زار است

ص:13

زهجرم آن چنان اندر تب و تاب

كه ماهى آن چنان در خارج از آب

الا اى مظهر الطاف بارى

ز درگاه تو خواهم رستگارى

خجسته درگهت باب نجات است

و ز آن خلق جهان را بس صلات است

خوشا حال نكوى خادمانش

خوشا حال حضور زائرانش

خوشا آنان كه آنجا در نمازند

خوشا آنان كه در راز و نيازند

الا اى معدن لطف و عنايات

الا اى مركز جود و كرامات

از اين بار غم و اين نار هجران

خلاصى ده مرا اى ركن ايمان

قبولم كن كه سر تا پا خطايم

گداى كوى احسان شمايم

دوم شوال 1410 ه. ق

ص:14

خاكسار دوست

باز آمدم به طوس به شهر و ديار دوست

شهر شهادت و حرم مشكبار دوست

شهرى كه هست قبلۀ عشاق و عارفان

شهرى كه هست مشتهر از اشتهار دوست

شهر وفا و طور لقا مشهد رضا

دارد شرافت از شرف و اعتبار دوست

ز آن طوس گشته شهرۀ آفاق كاندر آن

گرديده دفن، پيكر پر افتخار دوست

مى سوختم ز آتش سوزان هجر او

شكر آن كه باز، كرد نصيبم جوار دوست

آب حيات و عمر ابد كى برابر است؟

ص:15

با دولت حضور دمى در كنار دوست

امر جهان و نظم امور جهانيان

ز امر خدا است در كف با اقتدار دوست

صف بسته اند خيل ملائك به احترام

در روضۀ مقدس گردون مدار دوست

ما را سخن زبيش وكم و هست ونيست، نيست

بگزيده ايم خطّ و ره اختيار دوست

من كيستم كه در ره او جان فدا كنم؟

جانم فداى آنكه بود جان نثار دوست

جود و گذشت و مردى و ذرّه پرورى

رحم و وفا و مهر و كرم هست كار دوست

تنها نه خاكسار در دوست گشته ام

من خاكسارم آنكه بود خاكسار دوست

در كفشدارى حرم شاه دين رضا

من كفشدار آنكه بود كفشدار دوست

صفر المظفر 1410 ه. ق

ص:16

شادباش

زما به حضرت سلطان دين امام رضا

هزار تهنيت و شادباش و مدح و ثنا

بزرگ حجّت حق هشتمين امام بحق

ظهور عزّت يزدان، شفيع روز جزا

امام مشرق و مغرب على بِن موسى

جهان دانش و بينش سپهر جود و سخا

عطا نمود خدايش يگانه فرزندى

كه آسمان و زمين را ز بود او است بقا

قدم گذارد به عالم خجسته نوزادى

كه زنده گشت ز يُمن قدوم او دنيا

ص:17

فرشتگان همه اندر مسرّت و شادى

پر از شعار نشاط است عالم بالا

جهان ز نور جوادالائمه روشن گشت

گشوده شد در ديگر به سوى طور لقا

هزار سال بگويد مديحش ار «لطفى»

هنوز شمّه اى از مدح او نكرده ادا

رجب المرجب 1410 ه. ق

ص:18

ولاى رضا

اى حرمت قبلۀ اهل وفا

خاك درت سجده گه اوليا

اى شرف مشعر و خيف و منى

بيت و حرم، زمزم و حجر و صفا

اى متجلّى ز و جودت خدا

فرعِ وجودِ تو زمين و سما

حجّت حق، سبط رسول امين

محور دين، معدن جود و سخا

رهبر كل، عالِم آل نبى

مهر درخشانِ سپهر حيا

ص:19

جان جهان، خلاصۀ ماء و طين

نور مبين، سَرور اهل ولا

امام ثامن، مه برج يقين

امان مردم، خلف مصطفى

روضۀ تو رشك بهشت برين

بارگهت بارگه كبريا

به خالقى بندۀ فرمان پذير

به ماسوا امير و فرمان روا

صاحب آياتى و ذوالمعجزات

مركز احسانى و مهر و عطا

اى به تو مرجوع، امور جهان

حكم همايونِ تو حكم قضا

آگهى از حال همه مسلمين

ز وضع دوران و ز آشوب ها

دشمن مكّار، زغرب و ز شرق

ريگن و گورباچفِ لينين ستا

ص:20

به هر كجا بلاد اسلام را

نموده آماجِ سهامِ جفا

ببين به افغان و به غزنين و بلخ

به كابل و شهر هرات از وفا

قشون ويرانگر وحشى روس

دشمن آزادى و دينِ خدا

به خاك و خون كشيده پير و جوان

كودك و نوزاد و رجال و نسا

ببين به لبنان و جنوب يمن

به قدس و بلغار و به افريقيا

به شهر بغداد و ديار عراق

به كاظمين و نجف و كربلا

به مسقط و كويت و سودان و مصر

به مكّه و مدينه و سوريا

به هند و كشمير و به لاهور و سند

به خطّۀ بزرگ اندونزيا

ص:21

به مُلك تركيّه و اسلامبول

به باكو و به تاشِكند و داكا

به زنگبار و به اريتاريا

اردن و سومالى و تانزانيا

به شهر صنعا و خليج و قطيف

به مغرب و جزاير و ليبيا

به نيجريه و به تاجيك و ترك

به مالى و تونس و آلبانيا

به نيجر و گينه و بحرين و چاد

به ازبكستان و به ماليزيا

به هر بلاد و هر ديار دگر

كه مسلمين را وطن است و سرا

ببين كه چون ز كيد اعداء دين

تجزيه گرديده و از هم جدا

به هر كجا نظامى و حاكمى است

قدْ بَر بيگانه نموده دو تا

ص:22

نظامشان نظام اسلام نيست

كفر و فساد است از آن بر ملا

ببين به ايران به پاخاسته

به مركز ولاى آل عبا

به نوجوانان فداكار آن

به قهرمانان قيام و وفا

به ياوران دين و شرع قويم

به شيعيان على مرتضى

گذشته از جان و زن و مال و نام

گسسته از علايق ما سوا

اى سر خوبان و سپهر يقين

حافظ دين، شافع يوم الجزا

پناه اسلامى و اسلاميان

به اذن حق قدير بر ما تشاء

ز مسلمين چشم عنايت مگير

مگير بر لغزش و تقصير ما

ص:23

فتنه و شر گو همه عالم بگير

ما و تمسك به ولاى رضا

«لطفى صافى» و مديح تو هست

قطره برِ قلزم بى انتها

پركند از مدح و ثنا گر جهان

حقّ ثناى تو نسازد ادا

رهد ز اندوه و محن آنكه گشت

معتكف اندر سر كوى شما

بحر سخاييد و امان الورى

غوث جهانيد و ليوث الوغا

مشهد مقدس، يازدهم ذى الحجه 1406 ه. ق

ص:24

خاك پاك

دو قبر است در طوس نزديك هم

يكى مرقد پاك خير امم

سپهر وفا و مكان حيا

سرشته ز لطف و ز جود و كرم

امان الورى ضامن عاصيان

مه برج ايمان، ولى النعم

امام مبين رهبر مؤمنين

عديل نبى فخر عُرب و عجم

امامى كه در رفعت قدر و شأن

بر افراشته فوق گردون علم

ص:25

مؤيد به او شرع پاك نبى

معظّم از او بيت و حجر و حرم

ولى خدا حجّت دين پناه

خجسته خصال و ستوده شِيَم

غلام درش را نباشد نظر

به ملك سليمان و كاووس و جم

تواند كند زنده عظم رميم

به بوى و به موى و به رويش قسم

مزارش بود ملجأ خاص و عام

وصالش بود رافع همّ و غم

على بن موسى الرّضا شاه دين

مهين پيشواى ملايك خدم

دگر قبر هارون ملعون كه هست

سر طاغيان، اصل شرّ و ستم

چو اين قرب در صورت و ظاهر است

نشد قبر هارون از آن محترم

ص:26

نگرديد از قرب رجس پليد

ز قدر امام زكى، هيچ كم

به هارون همه لعن و نفرين كنند

رضا را ببوسند خاك حرم

به پيغمبر و آل، دائم درود

به اعدايشان لعن حقّ دم به دم

صفر المظفر 1410 ه. ق

ص:27

حريم خدا

خدا را حريمى است اندر خراسان

كه هر كار مشكل در آن سازد آسان

حريمى ظهور عنايات الله

حريمى به رفعت فراتر ز كيهان

كمال ابد اندر آن در تجلى

جمال ازل اندر آنجا نمايان

حريمى چو كعبه مطاف خلائق

از آن آفتاب حقيقت فروزان

گداى درش را بود بى نيازى

ز حور و قصور و ز غلمان و رضوان

ص:28

حريمى كه از قبّۀ پر فروغش

بود در تُتق، نور تا عرش رحمان

هوايش چو خلد برين روح افزا

نسيمش نشاطآور و عنبر افشان

حريمى همه فيض بى حدّ بارى

حريمى همه رحمت و روح و ريحان

رواقش بود رشك فردوس اعلا

جنابش بود قبلۀ اهل عرفان

براهيم و نوح و مسيحا و موسى

در آنجا نشستند بر خوان احسان

زمين بوس او صبح و شب، ماه و خورشيد

برِ رتبه اش پست مريخ و كيوان

از آنش بود اين همه شأن و عزّت

وز آن يافت اين احترام فراوان

كه شد مدفن پور موسى بن جعفر

در آن آرميده است ناموس يزدان

ص:29

خداوند مُلك كمال و فضايل

امام مبين، كهف دين، اصل ايمان

به اسرار تنزيل و تأويل آگه

به احكام حق، رهنما و نگهبان

زمين و زمان و همه مُلك هستى

به امر خدايش بود زير فرمان

سپهر معالى و روح معانى

على بن موسى الرضا قطب امكان

به خلق است حجّت ز سوى خداوند

به خالق وجودش دليل است و برهان

ايا عالم آل و قرآن ناطق

امين خدا ياور مستمندان

ايا قرّة العين طه و ياسين

ايا وارث علم و مجد نياكان

تويى صاحب معجزات و كرامات

تويى شافع شيعيان و محبّان

ص:30

اگر رو سياه و گناهم بزرگ است

و گر صرف گرديده عمرم به خسران

به «لطفى» ز لطف شما اين عجب نيست

شماريدش اندر رديف غلامان

به هنگام مرگ و در اهوال ديگر

شفاعت نماييد زين غرق عصيان

مشهد مقدس، 28 ذى القعدة الحرام 1407 ه. ق

ص:31

رضاى رضا

سگم پاسبان سركوى دوست

ز مهرش مرا پُر رگ و پيه و پوست

على بن موسى امام مبين

كه نزدش ز حق رازهاى نكوست

سليل نبى مهتر شيخ و شاب

كه گلزار دين را از او رنگ و بوست

غياث ملل پيشواى امم

خداى جهان را يد و عين و روست

امان الورى رهبر دين پناه

كه مخصوص لطف و عنايات هوست

ص:32

ولى خدا آنكه دين را از او

بسى عزّت و شوكت و آبروست

گرفته است صيت علوّش جهان

چو جدّش پيمبر به خلق و به خوست

عطايش به بارش چو ابر بهار

به هر شهر و هر مملكت كو به كوست

چه قهر و بلا و چه لطف و عطا

به ما آنچه او مى پسندد نكوست

مرا از جهان و از اين و از آن

رضاى رضا بهترين آرزوست

به اين سگ اگر لطف كرد و كرم

نباشد عجب چون كرم كار اوست

مشهد مقدس، 4 ربيع الثانى 1419 ه. ق

ص:33

كعبۀ رضا

بيا كه قبلۀ دل، كعبۀ رضا اينجاست

بيا كه مشرق انوار كبريا اينجاست

بيا به طور تجلى بيا به بزم حضور

بيا كه معنى والشمس و والضحى اينجاست

درى كه هر كه بسايد به آستانش سر

ز رنج و محنت و غم مى شود رها اينجاست

اگر كه ملتجى و مضطر و پريشانى

بيا كه مقصد ارباب التجا اينجاست

بيا به عرض نياز و ادب كه ز امر خدا

كسى كه تابع حكمش بود قضا اينجاست

ص:34

به هوش باش در اين آستان عرش نشان

كه ركن دين خدا، فخر ما سوا اينجاست

بيا كه درگه شمس الشموس، رأس رئوس

كه خلق راست به خلاّق رهنما اينجاست

مزار رهبر هشتم امان خلق جهان

قويم عروۀ دين مشهد لقا اينجاست

به پاى عجز و به حال خلوص درآى

به اين حرم كه سرِچشمۀ بقا اينجاست

بيا به روضۀ رضوان و وادى ايمن

بيا كه حجْر و حجَر، زمزم و صفا اينجاست

دهيد مژده به بيمار و دردمند غمين

كه آنكه هست به درد و مرض شفا اينجاست

جمال صبح ازل، نور ديدۀ حيدر

سليل خير رسل ختم انبيا اينجاست

امام ثامن ضامن على بِن موسى

بزرگ حجت حق، آيت خدا اينجاست

ص:35

بيا بيا و طلب كن هر آنچه مى خواهى

كه منبع كرم و معدن سخا اينجاست

بيا چو «لطفى صافى» بگو به بانگ رسا

بيا كه روضۀ سلطان دين رضا اينجاست

به گوش «لطفى صافى» سروش غيب، سرود

بيا كه روضۀ سلطان دين، رضا اينجاست

16 جمادى الثانى 1421 ه. ق

ص:36

خسرو ملك امكان

امام به حق، خسرو ملك امكان

ولى خدا، معدن جود و احسان

طفيل وجودت همه آفرينش

نگهدار دين و نگهبان قرآن

مهين بضعۀ مصطفايى كه هستى

امين خدا ياور مستمندان

على بن موسى الرضا قطب عالم

امان جهان و ملاذ محبّان

ولايت بود ركن ايمان و بغضت

عذاب جحيم است ونيران وخسران

ص:37

حريمت بود قبلۀ اهل حاجات

رواقت بود كعبۀ اهل عرفان

به درگاهت اى رهبر و هادى خلق

مرا شكوه ها هست از وضع دوران

جنايات روسيه و آمريكا

فزون گشته از حد به خلق مسلمان

الا اى امام رئوف مؤيّد

ببين بر عراق و فلسطين و لبنان

الا اى مه آسمان ولايت

برون آر از آستين، دست يزدان

به خلق چچن بين و كشمير و بحرين

به مصر و به تاجيك و قرقيز و افغان

بزن گردن يلتسين و كلينتون

بكن ريشۀ جور و طغيان و عدوان

ز ظلم طواغيت شرقى و غربى

شده تيره چون شام، روز ضعيفان

ص:38

زايران بلند است آواى تكبير

بلند است اعلام اسلام و ايمان

هلا اى گنه كار پژمرده احوال

رسان خويشتن را به اين باب غفران

در اين روضه از رحمت بى نهايت

نگردد اميدى مبدّل به حرمان

من روسياه و گنه كار و افگار

ز كردار بد سخت باشم پشيمان

به لطف تو اميدوار است «لطفى»

كه تا دردهايش كنى جمله درمان

بيايى به سر وقت او وقت مردن

در آن حالت هولناك و پريشان

به هنگام تشرف به زيارت حضرت ثامن الائمه عليهم السلام توسلاً به آستان فرشته پاسبان آن امام عطوف رئوف سروده شد و در غرّه ربيع المولود 1406 در حرم مطهر در محضر آن حضرت، عرض شد.

ص:39

آفتاب دين

اى مهين ولى خدا پادشاه كشور دين

آفتاب چرخ شرف، رهنماى اهل يقين

مرقدت مطاف فلك، مركز نزول ملك

آستان اقدس تو رشك آسمان برين

ما سوا به تو محتاج، عالم از شما باقى

اى به بزم قرب خدا، مقتدا و صدر نشين

ريزه خوار خوان شما هم گدا و هم سلطان

زنده از نوال شما هم غنى و هم مسكين

اى به دردها درمان و اى به زخم ها مرهم

كرده حق سرشت مرا با ولايت تو عجين

ص:40

بر من ضعيف تر از حقير از كرم نما نظرى

بيش از اين مخواه مرا خسته و فگار و غمين

چون شود اگر كه شوم مورد نوازش تو؟

بحر جود و احسانى من ذليلم و مسكين

حق جده ات زهرا حق شاه مظلومان

يك دم از عنايت و لطف، بر من فتاده ببين

حال من پريشان است ذنب من فراوان است

غرق بحر عصيانم مانده ام به رنج قرين

چشم ما به سوى شما است ثامن الجج مددى

از درت مران ما را خوار و مستمند و حزين

مهر توست قرب خدا قهر تو عذاب اليم

آتش جهنم را حبّ تو درِ تسكين

از كرم قبول نما اين سگ محبان را

كز تذلل و خوارى بر درت نهاده جبين

در سال 1383 قمرى كه يك اربعين، افتخار تشرّف آستان قدس رضوى على مشرفها آلاف التحية والسلام، داشتم سروده شد.

ص:41

درودنامه

صبا به روضه سلطان دين امام رضا

رسان سلام و تحيّت، بگو دعا و ثنا

درود ما به همه خادمان اين درگاه

كه حق خدمت زوّار مى كنند ادا

به احترام و به خُلق خوش و كمال ادب

نشان دهند خلوص و وفا و صدق و صفا

بلى عزيز و شريف است مَقدم زوّار

كه ميهمان امام اند از غنى و گدا

چه مشهدى است عظيم و چه مجمعى است جليل

نشان حجر و حرم، مشعر حرام و صفا

جهت تكريم و تجليل از خادمان مخلص و با صفاى حرم مطهر حضرت امام على بن موسى الرضا عليه افضل التحية و الثنا سروده شد.

مشهد مقدس، عيد سعيد ولادت حضرت سيد الشهدا، سوم شعبان 1427

ص:42

توسّل نامه

سگم بر در آستان رضا

به درگاهش آورده ام التجا

كريم البرايا، امام الهدى

جزير العطايا، ولى خدا

ملك پاسبان و فلك آستان

فراتر ز كيهان و شمس و سما

نمود جلال و جمال ازل

نشان ابر قدرت كبريا

معظّم حريمش چو بيت و حرم

مكرّم رواقش چو طور ندا

ص:43

براهيم و موسى و نوح و مسيح

در آن خواستار عطا و سخا

ابوالمعجزات و ابوالبيّنات

امان الورى ثامن الاوصيا

گل بوستان نبى و وصى

در بحر ايمان، مه اصطفا

ايا عالم آل و شمس الشموس

ايا خلق را ملجا و مقتدا

ولايت ز تو محكم اندر نفوس

امامت به تو پر جلا و بها

ز احوال و اوضاع اين روزگار

شكايات دارم به پيش شما

بشر در جهان راه گم كرده است

فتادست در راه جهل و خطا

شده دين دگرگون و جهّال دون

در آن مى نمايند دخل و دغا

ص:44

تظاهر نمايند بر منكرات

به موسيقى و تار و ساز و غنا

به يُمن ظهور شه منتظر

سر سَروران مصلح ماسوا

جهان پر نماييد از عدل و داد

نماييد مستكبران را فنا

بگيريد از خصم دون انتقام

درآريد عالم به دين خدا

ز احكام قرآن حمايت كنيد

زداييد از ما غم و ابتلا

فزاييد بر عزّ دين مبين

رهانيد عالم زجور و جفا

ز «لطفى صافى» شفاعت كنيد

نجاتش دهيدش ز بند هوا

مشهد مقدس، 23 شعبان المعظم 1431 ه. ق

ص:45

بهشت لقا

خوشا مشهد و آستان رضا

كه مى بالد از آن زمين بر سما

خوشا حال زوّار آن روضه اى

كه تابان از آن است نور خدا

خوشا مقبلى كاندران جا ز صدق

بود در مناجات و ذكر و دعا

خوشا حال عشاق آن بارگاه

خوشا حال خدّام فردوس جا

خوشا آنكه با قدسيان هم نوا

سرايد در آن جا مديح و ثنا

ص:46

سليل نبى مقتداى امم

جهان كرم رهبر اصفيا

سپهر معالى و مجد و شرف

امان الورى ثامن الاوصيا

به علم و به عرفان، چو جدش على

ز درياى ايمان دُر اصطفا

كمالات او بى حد و بى شمار

مقامات او ارفع از ماسوا

جنابش مقدس چو بيت و حرم

مقام و مطاف و منى و صفا

سر كوى او بوستان وصال

رواق حريمش بهشت لقا

الا اى كه بيمارى و دردمند

بگير از خداوند اينجا شفا

الا اى كه محتاجى و مستمند

الا اى كه هستى اسير بلا

ص:47

بخواه از خداوند، حاجات خويش

كه گردد حوايج در اينجا روا

هزاران درود و هزاران سلام

ز «لطفى» به آن مفخر اوليا

اميد آنكه از مهر و احسان او

ببخشند بر او گناه و خطا

در اين بارگاه عطا و سخا

گدايم گدايم گداى رضا

مشهد مقدس، 1431 ه ق

ص:48

ميقات وصل

اى ملتجى به حضرت سلطان دين رضا

حاجات خود بخواه كه گردد همه روا

برهان دين و عالم آل و امان خلق

مهر سپهر مكرمت و معدن وفا

عين خدا و دست خدا آيت خدا

نور خدا امين خدا حجت خدا

بر تن لباس قدس ولايت ز انّما

بر سر به حكم پاك خدا تاج اصطفا

اندر كف كفايت او ز امر كردگار

تدبير ملك و ملت و تنظيم ما سوا

فضلش عظيم و خُلق كريم و عطا عميم

ص:49

ابر بهار رحمت و بخشايش و سخا

ز امر خدا مسخر او خيل كاينات

مخصوص او به حكم خدا تخت ارتضا

در روضه اش فرشته به آواز دلنواز

گويد مديح و منقبت آل مرتضى

اين مشهد عظيم بود مظهر ولا

ميقات وصل باشد و محراب اصفيا

اندر رواق او پى تعظيم حضرتش

صف بسته اند جميع ملايك چو اوليا

آيد در آن به گوش نداى انا الاله

از بارگاه عزت و از طور كبريا

بر حضرت رسول به آلش ز ما درود

مدح و سلام و عرض عبوديت و ثنا

طى شد به حال غفلت اگر روزگار عمر

پر گشت نامه از گنه و جرم و از خطا

دارم اميد آنكه شفاعت كند مرا

از راه لطف و مهر، ولى خدا رضا

7 رمضان المبارك 1431 ه. ق

ص:50

ولايت رضا

ما دولت تسليم و رضا مى طلبيم

راهى سوى اقليم بقا مى طلبيم

اندر دو جهان، عزّت و اقبال و نجات

از فيض ولايت رضا مى طلبيم

مشهد مقدس، صفر المظفر 1410 ه. ق

جمال يار

درروضۀ دوست، آرميدن چه خوشاست

در باغ وصال، ميوه چيدن چه خوش است

اندر حرم فرشته دربان رضا

بى پرده جمال يار ديدن چه خوش است

مشهد مقدس، صفر المظفر 1410 ه. ق

ص:51

سعادت و ظفر

تا سايۀ الطاف رضا بر سر ماست

خورشيد بسانِ ذرّه اى بر در ماست

تا چاكر آستان قُدسش شده ايم

اقبال و سعادت و ظفر چاكر ماست

مشهد مقدس، صفر المظفر 1410 ه. ق

بزم حضور

عارف ز خدا مى طلبد بزم حضور

عابد به عمل طلب كند حور و قصور

بر مطلب آن كجا رسد مطلب اين

كان عين كمال است و بود اين ز قصور

مشهد مقدس، صفر المظفر 1410 ه. ق

ص:52

دولت وصل

در حضرت دوست، غير ديدن غلط است

حرف و سخن از غير شنيدن غلط است

با دولت وصلش ار چه يك لحظه بُود

ملك و ملكوت را خريدن غلط است

صفر المظفر 1410 ه. ق

حضرت دوست

ماييم كه از فنا بقا مى خواهيم

خود از هوس و هوا جدا مى خواهيم

از حضرت دوست ما لقا مى خواهيم

در يك سخن از خدا، خدا مى خواهيم

صفر المظفر 1410 ه. ق

ص:53

ص:54

عرش كبريا

اشاره

مجموعه اشعار پيرامون

حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها

يا فاطمه اشفعى لى فى الجنة

فان لك عنداللّه شأنا من الشأن

ص:55

ص:56

مريم دوران

اى دختر دين و خواهر ايمان

اى مهر سپهر دانش و عرفان

اى اسوۀ شرم و عفت و عصمت

الگوى وقار و حشمتِ نسوان

اى بنت امام هفتمين، موسى

آن معدن صبر و حجّت يزدان

در چرخ وفا، تو مهرِ رخشنده

در برج حيا، تو اختر تابان

اى رونق دين احمد مرسل

اى پايۀ رفعتت بر از كيوان

ص:57

بر اوج شرف، مثالى از زهرا

در قدس مقام، مريم دوران

در باغ كمال، نوگل ياسين

واز بحر كرم، تو لؤلؤ و مرجان

فيض تو رسد به كهتر و مهتر

كان جلوه بود ز رحمت رحمان

آباء تو جمله رهبران خلق

عاليقدَر و جلال و عاليشان

مهر تو به زخم ها همه مرهم

لطف تو به دردها همه درمان

دشوارى كارها و سختى ها

از فيض عنايتت شود آسان

در وصف تو منطقم بود الكن

در قدر تو عقل واله و حيران

قم از تو شده است قبّة الاسلام

فخرش به تو پايدار و جاويدان

ص:58

ميعاد تقرّب است و عشّ آل

كانون علوم بى حد قرآن

اى گوهر بحر رأفت و رحمت

اى عنصر جود، معدن احسان

بين «لطفى صافى» پريشان حال

سرگشته به تيه حسرت و خسران

طى كرده بهار عمر در غفلت

كرده است سياه نامه از عصيان

از خوف گناه و هول روز حشر

چون بيد، تنش همى بود لرزان

در خجلت از آن بود كه در فردا

ظاهر شود آنچه كرده در پنهان

با اين همه خواهد از شما كاحوال

گردد به شفاعت شما جبران

با حبّ محمّد و ولاى آل

امّيد نجات دارد و غفران

ص:59

بر احمد و آل، بى حد و بسيار

تسليم و تحيّات قادر سبحان

ص:60

اسوۀ عفاف

زهى حرم كه بود قبّه اش سراج امم

زهى حرم كه بر افلاك بر زده است علَم

رواق آن به شرافت نمودِ بيت و مقام

زمين آن به فضيلت مثال حجر و حرم

نسيم آن همه جان پرور و نشاطانگيز

هواى آن همه آرام بخش درد و الم

زهى حرم كه بود مرقد حبيبۀ حق

كريمۀ دو سرا بانوى فرشته خدم

جناب فاطمه دخت فواطم عظمى

ملاذ عالميان و مطاف عُرْب و عجم

ص:61

زنى چگونه زنى فخر بانوان جهان

زنى چگونه زنى كز خدا بود ملهم

زنى چگونه زنى پرتو جلال رسول

زنى چگونه زنى معدن سخا و كرم

زنى چگونه زنى سرو بوستان بتول

زنى چگونه زنى شبه هاجر و مريم

زنى چگونه زنى اسوۀ حيا و عفاف

سر سران و اكابر به پيشگاهش خم

ايا كريمۀ آل نبى و بيت ولى

ايا امينۀ پروردگار و غوث امم

ايا نهال برومند دوحۀ ياسين

نبى خصال وعلى فطرت و ستوده شيَم

تو را به اسم اعظم حق مصطفى رسول خدا

تو را به حق على شاه دين پناه، قسم

تو را به عصمت زهرا و عزّت حسنين

تو را به حضرت سجّاد، نيّر اعظم

ص:62

تو را به باقر و صادق، امام دين پرور

تو را به باب گراميت ملجأ عالم

به حق رهبر هشتم، پناه خلق جهان

بزرگ حجت گيتى مدار، نور اتَم

به نور ديدۀ او حضرت جواد و نقى

به حق عسكرى و حق رهبر خاتم

امام مهدى موعود، منجى گيتى

يگانه نخبۀ اولاد حضرت آدم

همان كه پر كند از عدل و داد روى زمين

ز بعد آنكه شود پر زظلم و جور و ستم

به حال «لطفى صافى» نظر كنيد كه هست

ز هول روز قيامت اسير غصه و غم

به مسلمين گرفتار در حجاز و عراق

كه از جفاى عدو روزشان بود مُظلم

عنايتى بنماييد و قاهرانه كنيد

زكعبه و ز حرم، قطع دست نامحرم

ص:63

زنيد ريشۀ صداميان كافر كيش

تمامشان بفرستيد در ديار عدم

درود ما به رسول و به اهل بيت رسول

كه هست منطق ما در مديحشان ابكم

نصيب دشمن اسلام ضعف و سستى باد

نصيب لشكر دين خدا ثبات قدم

جمادى الاولى 1410

ص:64

طور حضور

اين بارگه كه خاك درش مُشكِ اذفر است

بويش چو بوى خلد برين روح پرور است

دارالشّفا و عقده گشا و فرح فزاست

باب امان ز محنت فرداى محشر است

طور حضور و مطلع نور و مطاف حور

آرامگاه دختر موسى بن جعفر است

خاتون دين پناه كه برهان عزتش

هر صبح و شام، صيحۀ الله اكبر است

هر كس درى و خانه وراهى گزيده است

چشم اميد «لطفى صافى» بر اين در است(1)

قم، 10 جمادى الاولى 1410 ه. ق

ص:65


1- (1) اين اشعار بر قسمت بالايى ضريح مطهر، حك شده است.

گوهر كمال

اى كه دل افسرده و غمينى ومضطر

و اى كه تو را روزگار كرده مكدّر

خويش ز غم كن خلاص و گير به اخلاص

رشته اى از چادر شفيعۀ محشر

بضعة خيرالنّساء، صفيّۀ يزدان

معدن جود و كرم، عزيز پيمبر

گوهر بحر كمال و حشمت و عصمت

اختر برج حيا، سليلۀ حيدر

طاهره و پاك، هم چو مريم عذرا

صاحب عزّ و شرف، حبيبۀ داور

ص:66

مفخر قم عُشّ اهل بيت رسالت

شهر حديث و محدّثين موقّر

منبع زهد و عفاف و دانش و بينش

مركز ايمان و قدس و معرفت و فرّ

همچو پدر، قبلۀ حوايج مردم

كارگشاى بشر ز كهتر و مهتر

روضۀ او طور طالبان تجلّى

مهد كرامات و معجزات مكرّر

خاك درش توتياى چشم خلايق

بوى رواقش حيات بخش و معطّر

حُرمت آن، هم چو حرمت حرم و بيت

حجر و مقام و صفا و زمزم و مشعر

مرقد پاكش مطاف عالى و دانى

خطّ ولايش، شعار اكبر و اصغر

صاحب اين نعت و اين صفات نكو كيست؟

حضرت معصومه دخت موسى جعفر

ص:67

اى فلك رفعت و سپهر معالى

اى شرف دودمان ساقى كوثر

اى همه اسلاف تو اعاظم عالم

حجّت و پيغمبر و امام و رهبر

«لطفى صافى» ز هول روز قيامت

سخت غمين و پريش باشد و مضطر

چون پدر وچون برادرش به همه عمر

بوده شما را مديح خوان و ثناگر

چشم اميدش بود به سوى شما باز

تا برهانيدش از جحيم مسعّر

قم، 10 جمادى الاولى 1410 ه. ق

ص:68

مشهد لقا

اين روضه كه مظهر آيات كبرياست

آرامگاه بانوى دين خواهر رضاست

مطلوب شيعيان و محبّان اهل بيت

مقصود اهل دل بود و مشهد لقاست

اشفعى لنا عندالله

با روى سياه و بار سنگين گناه

با خجلت و شرمسارى و حال تباه

در حضرت معصومه گُزيديم پناه

يا فاطمه اشفعى لنا عندالله(1)

ص:69


1- (1) اين اشعار بر قسمت بالايى ضريح مطهر، حك شده است.

عرش كبريا

اين روضۀ صفيۀ حق، خواهر رضاست

يا خود اگر غلط نكنم عرش كبرياست

معصومه بنت موسى جعفر كه تربتش

بر ديدۀ اعاظم و اعلام توتياست

مزار وليّة الله

به قم كه پايگه شيعيان آگاه است

مزار عصمت كبرى وليّة الله است

ايا كسى كه بر اين آستانه سايى سر

به هوش باش كه دخت خليفة الله است

ص:70

مهر معرفت

قبه اى كان جلوه اى از بارگاه كبرياست

پرتو آن نورافشان از زمين سوى سما است

قبۀ ناموس دين دخت امام هفتمين

كز بر فرّ و شكوهش فرّ گردون، كم بها است

حضرت معصومه مهر آسمان معرفت

درّ درياى كرامت، معدن شرم و حيا است

از طلا چون مى توان بر قدر آن گنبد فزود

خاك راهش را شرف بر لعل و ياقوت و طلا است

به مناسبت تجديد طلاكارى گنبد مطّهر روضۀ منوّرۀ فاطمۀ معصومه زاد الله تعالى فى شرفها و عرض تبريك به عالى محضر شيعيان و ارادتمندان اهل بيت عليهم السلام و زوّار و خدّام اين حرم منوّر، و براى توسّل به ذيل عنايات آن كريمه آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين اين ابيات مرتجلاً سروده و تقديم شد.

12 ربيع المولود 1426 هجرى قمرى

ص:71

آثار حضرت آيت الله العظمى صافى مدظله الشريف در يك نگاه

نام كتاب --- زبان --- ترجمه

فقه

1 --- فقه الحج در 4 جلد --- عربى ---

2 --- القول الفاخر فى صلاة المسافر --- عربى ---

3 --- فقه الخمس --- عربى ---

4 --- التعزير (احكامه و ملحقاته) --- عربى ---

5 --- ضرورة وجود الحكومة او ولاية الفقهاء فى عصرالغيبة (الخمس و ولاية الفقيه) --- عربى --- فارسى

6 --- رسالة فى معاملات المستحدثة --- عربى ---

7 --- التداعى فى مال من دون بينة و لايد --- عربى ---

8 --- رسالة فى المال المعيّن المشتبه ملكيته --- عربى ---

9 --- حكم نكول المدعى عليه عن اليمين --- عربى ---

10 --- ارث الزوجة --- عربى ---

11 --- مع الشيخ جاد الحق فى ارث العصبه (مسألة التعصيب) --- عربى ---

12 --- حول ديات ظريف ابن ناصح --- عربى ---

13 --- بحث حول الاستسقام بالازلام (مشروعية الاستخارة) --- عربى ---

14 --- الشعائر الحسينيه --- عربى ---

15 --- توضيح المسائل --- فارسى ---

16 --- منتخب الاحكام --- فارسى ---

17 --- احكام نوجوانان --- فارسى --- انگليسى

ص:72

18 --- جامع الاحكام در 2 جلد --- فارسى ---

19 --- استفتائات قضايى --- فارسى ---

20 --- استفتائات پزشكى --- فارسى ---

21 --- مناسك حج --- فارسى --- عربى

22 --- مناسك عمره مفرده --- فارسى --- عربى

23 --- هزار سؤال پيرامون حج --- فارسى ---

24 --- پاسخ كوتاه به 300 پرسش در 2 جلد --- فارسى --- آذرى

25 --- احكام خمس --- فارسى ---

26 --- اعتبار قصد قربت در وقف --- فارسى ---

27 --- هداية العباد در 2 جلد --- عربى ---

28 --- هداية السائل --- عربى ---

29 --- حواشى على العروة الوثقى --- عربى ---

30 --- الرسائل الخمس فى فقه الإمامية --- عربى ---

31 --- أوقات الصلوة --- عربى ---

32 --- آنچه هر مسلمان بايد بداند ------ آذرى

اصول فقه

33 --- بيان الاصول در 3 جلد --- عربى ---

34 --- رسالة فى الشهرة --- عربى ---

35 --- رسالة فى حكم الاقل و الاكثر فى الشبهة الحكمية --- عربى ---

36 --- رسالة فى الشروط --- عربى ---

37 --- رساله در احكام ثانويه --- فارسى ---

قرآن و تفسير

38 --- تفسير آيه فطرت --- فارسى ---

39 --- القرآن مصون عن التحريف --- عربى ---

40 --- تفسير آية التطهير --- عربى ---

ص:73

41 --- تفسير آية الانذار --- عربى ---

عقايد و كلام

42 --- عرض دين --- فارسى ---

43 --- به سوى آفريدگار --- فارسى ---

44 --- الهيات در نهج البلاغه --- فارسى ---

45 --- داورى ميان شيخ صدوق و شيخ مفيد رحمة الله عليهما --- فارسى ---

46 --- معارف دين در 2 جلد --- فارسى ---

47 --- پيرامون روز تاريخى غدير --- فارسى ---

48 --- نداى اسلام از اروپا --- فارسى ---

49 --- نگرشى بر فلسفه و عرفان --- فارسى ---

50 --- نيايش در عرفات --- فارسى ---

51 --- سفرنامه حج --- فارسى ---

52 --- شهيد آگاه --- فارسى ---

53 --- نويد امن و امان --- فارسى --- آذرى

54 --- پاسخ ده پرسش --- فارسى ---

55 --- اصالت مهدويت --- فارسى ---

56 --- تجلى توحيد در نظام امامت --- فارسى --- عربى

57 --- نظام امامت و رهبرى --- فارسى ---

58 --- ولايت تكوينى و ولايت تشريعى --- فارسى ---

59 --- پيرامون معرفت امام --- فارسى ---

60 --- عقيده نجات بخش --- فارسى ---

61 --- به سوى دولت كريمه --- فارسى ---

62 --- باورداشت مهدويت --- فارسى --- عربى

63 --- انتظار، عامل مقاومت و حركت --- فارسى ---

64 --- فروغ ولايت در دعاى ندبه --- فارسى --- عربى

65 --- معرفت حجت خدا --- فارسى ---

ص:74

66 --- وابستگى جهان به امام زمان --- فارسى ---

67 --- توضيحات پيرامون كتاب عقيده مهدويت در تشيع اماميه --- فارسى --- انگليسى

68 --- امامت و مهدويت --- فارسى ---

69 --- پيام هاى مهدوى --- فارسى ---

70 --- گفتمان مهدويت --- فارسى --- انگليسى

71 --- العقيدة بالمهدية --- عربى --- فارسى

72 --- من لهذا العالم؟ --- عربى ---

73 --- گفتمان عاشورايى --- فارسى ---

74 --- مقالات كلامى --- فارسى ---

75 --- الاحكام الشرعية ثابتة لاتتغيّر --- عربى ---

76 --- الى هدى كتاب الله --- عربى ---

77 --- ايران تسمع فتجيب --- عربى ---

78 --- رسالة حول عصمة الانبياء و الائمة --- عربى ---

79 --- تعليقات على رسالة الجبر و القدر --- عربى ---

80 --- لمحات فى الكتاب والحديث والمذهب --- عربى ---

81 --- صوت الحق و دعوة الصدق --- عربى ---

82 --- رد اكذوبة خطبة الامام على (ع)، على الزهرا (س) --- عربى ---

83 --- مع الخطيب فى خطوطه العريضة --- عربى --- اردو/ فرانسه

84 --- رسالة فى البداء --- عربى ---

85 --- جلاء البصر لمن يتولى الائمة الاثنى عشر --- عربى ---

86 --- بين العلمين، الشيخ الصدوقو الشيخ المفيد ------ عربى

ص:75

87 --- حديث افتراق المسلمين على ثلاث و سبعين فرقة --- عربى ---

88 --- مقدّمات مفصلّة على «مقتضب الاثر» و «مكيال المكارم» و «منتقى الجمان» عربى ---

89 --- امان الامّة من الضلال والاختلاف --- عربى ---

90 --- احكام شرعى و مسئلة تغييرناپذيرى ------ فارسى

91 --- البكاءعلى الامام الحسين (ع) --- عربى ---

92 --- النقود اللطيفة على الكتاب المسمى بالاخبارالدخيلة --- عربى ---

حديث

93 --- منتخب الاثر در 3 جلد --- عربى --- اردو/انگليسى

94 --- قبس من مناقب اميرالمؤمنين (ع) (مئة و عشر حديث من كتب عامة) --- عربى فارسى

95 --- احاديث الائمة الاثنى عشر، اسنادها و الفاظها --- عربى ---

96 --- احاديث الفضائل --- عربى ---

97 --- پرتوى از فضائل اميرالمؤمنين (ع) در 110 حديث از كتب اهل سنت ------ فارسى

تاريخ

98 --- سيرحوزه هاى علمى شيعه --- فارسى ---

99 --- رمضان در تاريخ (حوادث تاريخى) --- فارسى ---

سيره

100 --- پرتوى از عظمت امام حسين (ع) --- فارسى ---

101 --- با عاشوراييان --- فارسى ---

102 --- آينۀ جمال --- فارسى ---

103 --- از نگاه آفتاب --- فارسى ---

ص:76

104 --- اشك و عبرت --- فارسى ---

تربيتى

105 --- عالى ترين مكتب تربيت و اخلاق يا ماه مبارك رمضان --- فارسى ---

106 --- راه اصلاح يا امر به معروف

و نهى از منكر --- فارسى ---

107 --- با جوانان --- فارسى ---

شعر

108 --- ديوان اشعار --- فارسى ---

109 --- بزم حضور --- فارسى ---

110 --- آفتاب مشرقين --- فارسى ---

11 --- صحيفة المؤمن --- فارسى ---

112 --- سبط المصطفى --- فارسى ---

113 --- در آرزوى وصال --- فارسى ---

مقاله ها و خطابه ها

114 --- حديث بيدارى (مجموعه پيام ها) --- فارسى ---

115 --- شب پرگان و آفتاب --- فارسى ---

116 --- شب عاشورا --- فارسى ---

117 --- صبح عاشورا --- فارسى ---

تراجم

118 --- زندگانى آيت الله آخوند ملامحمد جواد صافى --- فارسى ---

119 --- زندگانى جابر بن حيّان --- فارسى ---

120 --- زندگانى بوداسف --- فارسى ---

ص:77

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109